* عروسی پسر ته تغاریه خونمون بود... آقا، مهربون، به درد بخور، خونگرم، دوست داشتنی، کسی که میتونی روش همه جوره حساب کنی... دیدن ح تو لباس دومادی کنار عروسش،حس خاصی بود برام؛ هم خیلی خوشحال بودم و ذوق داشتم هم... میگم ح دلم برات تنگ میشه... میگه فک کردی میرم میشینم تو خونه خودم؟! عمرا.. ما اینجاییم، بعضی وقتا که کار داشته باشیم یه سریم به اونجا میزنیم... هر هر میخندید... * میگف ، میخندید,عروسی ...ادامه مطلب