یه دختر چشم زاغ

متن مرتبط با «آن مرد را نکشید» در سایت یه دختر چشم زاغ نوشته شده است

آن مرد!

  • همین چن وقت پیش بود که یه روز تمام حرص خوردم و هی تکرار کردم که من نمی بخشمش.. این بار اگه ببینمش دیگه نمی تونم خودمو کنترل کنم و یه چیزی بهش میگم! آخه آدمم انقد عوضی؟!  چرا باید انقد سنگ جلو پام انداخته باشه و .... دلیلش چی می تونه باشه؟ آخه یه مرد 60 و خورده ای ساله با من چی کار داره؟! کلا بیشتر مسئلم این بود که چرااا؟؟؟ چن روزی این افکار شده بود زندگیم! ولی به خودم می گفتم بی خیال بابا، اون الان داره زندگیشو می کنه و تو داری حرص میخوری به خاطر گذشته هایی که به هر صورت (و اغلب خیلیم خوب) رد کردی و... خلاصه هی به خودم اینارو میگفتم و نمیذاشتم و نمیخواستم اذیت ,آن مرد آمد,آن مرد با سایتش آمد,آن مرد با اسب آمد,آن مرد رفت,آن مرد درباران آمد,آن مرد را نکشید,آن مرد در باران رفت,آن مرد دیوانه چه شد,آن مرد با داس آمد,آن مرد داس دارد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها